مثبت نگری از اصول اخلاقی و هنجاری اسلام است. آموزه های قرآنی بر این مطلب تاکید می ورزند که جامعه ایمانی متشکل از افرادی است که در امور خویش نه تنها مثبت و شایسته عمل می کنند بلکه در باره افراد دیگر جامعه نیز نگاهی مثبت داشته و اعمال و افکار انان را بر امور هنجاری بار می کنند. اسلام بر نمی تابد که فردی نسبت به دیگر افراد جامعه نگرش و بینشی ، منفی داشته باشد. به سخن دیگر همواره به افراد جامعه گوشزد می شود که نیمه پر را بنگرد و از نگاه منفی به مسایل خودداری ورزند. جامعه ای که افرادش به مسایل و رخدادهای فردی و جمعی به صورت نگرش مثبت می نگرند، از امنیت بسیار بالایی برخوردار خواهد بود. به جایی آن که فرد خود را از نظر روحی و روانی در رنج افکند و با تصور و تصویر سازی منفی از مسایل آرامش را از خود سلب کند می تواند به نگاهی مثبت به امور آن را به گونه ای بنگرد که موجبات آرامش روحی و روانی وی را فراهم می آورد. اگر در خیابان با موردی مواجه شده ایم که به نظر می رسد که نابهنجاری در حال رخ دادن است ، می توان با نگرش مثبت آن را به امری هنجاری تبدیل کرد. از کجا دانسته و معلوم شده است که رخدادی که در حال وقوع است نابهنجار است و بزهی فردی و یا اجتماعی در حال وقوع است؟ اگر مردی با زنی دیده شود، آیا می توان حکم کرد که آنان نامحرم هستند و روابط آنان بیرون از چارچوب های عرف و شرع است؟ بی گمان حتی در جایی که ظنی وجود داشته باشد و فرد از حالت شک که مرتبه بینابین و پنجاه درصدی است برتر و بالاتر رود و به علل این گمان قوی در او ایجاد شود که این مورد از قبیل مظنونان هستند با این حال نیز اسلام و آموزه های قرآنی حکم می کند که تصویر مثبتی از این رابطه ارایه شود و حکم به ارتباط مشروع و معروف گردد؛ زیرا بسیاری از گمان های انسانی نسبت به دیگری نه تنها جایز نیست بلکه گناهی است که در رستاخیز از آن مواخذه می شود و می بایست حساب پس دهد. در اسلام قواعد فقهی چندی برای این موضوع وضع و تبیین شده است تا مساله مثبت نگری از جهات فقهی افزون بر جهات عقلی و اخلاقی و عرفی تقویت شود. این قواعد و اصولی که در اسلام به این منظور بیان شده است گاه به شکل اصولی امضایی است و گاه از اصول تاسیسی می باشد. به این معنا که گاه حکم عقل نظری و عملی است که شارع نیز آن را تایید و امضا کرده است و مهر تایید بر پای آن نهاده است و گاه دیگر خود اقدام به تاسیس آن نموده است. از جمله این اصول و قواعد می توان به اصل برائت و اصل صحت اشاره کرد. اصل برائت مشخص می دارد که تا بزهی اثبات نشده است نمی توان شخصی را محکوم کرد و بر پایه پندار و گمان و ظن اقدام به عمل کرد. اصالت برائت به معنای پاکی و مبرایی شخص از هر گونه بزه و جرم و گناهی است. اصالت صحت نیز تبیین می کند که هر رفتاری که از شخص سالم و عاقل سر می زند ، رفتاری درست و بر پایه اصول عقلایی ، عرفی و یا شرعی است. این به معنا نگاهی مثبت به رفتارهای شخصی و اجتماعی جامعه است . این گونه بینش و نگرش موجب می شود که امنیت در جامعه افزایش یابد و هنجارهای اجتماعی گسترش یابد و افراد کم تری در معرض اتهام بزه و یا نابهنجاری قرار گیرند و از نظر روانی اجتماعی نیز با خیالی آسوده تر عمل می کند. یکی از راه های گسترش بزهکاری و نابهنجاری اجتماعی ترویج ناخواسته و یا خواسته آن است. به این معنا که گاه افراد با منفی نگری موجب می شوند تا بزه واقعی و یا توهمی در جامعه گسترش یابد. به سخنی دیگر، نگرش منفی موجب می شود تا فاحشه و بزه در جامعه شیوع یافته و رواج یابد. برخی از کنش ها و واکنش های ما موجب می شود که ناخواسته به دیگری چگونه ارتکاب بزه را بیاموزیم . این گونه است که تاکید بر منفی گرایی و افزایش توهمی گناه و بزه موجب می شود که جامعه خود را با نا امنی مواجه بیند و ترس از آن ، جامعه را به برخوردهای خشن تر سوق دهد. برای رهایی از این مساله می بایست که از برخی از گمان ها خودداری کرده و از تشیع فاحشه و بزه خودداری کنیم .